کد خبر : 10668
تاریخ انتشار : شنبه 14 اسفند 1400 - 8:22
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای اصطلاحات حقوقی بسته هستند
-

اصطلاحات حقوقی

اکثراین اصطلاحات درمعاملات و محاکم دادگستری کاربرد دارند پس لازم و ضروری است با معنی هر کدام آشنایی کامل داشته باشیم:

۱- انفساخ: انحلال قهری عقد را گویند.
۲- مهایات: تقسیم منافع بر حسب زمان.
۳- مجازات ترذیلی: مجازاتی که لطمه به افتخار و شئون اجتماعی مجرم بزند.محرومیت از حقوق اجتماعی
۴- تقاص: به این معنا است که داین حق خود را از اموال مدیون بدون مراجعه به قاضی استیفا کند.
۵- جعاله: التزام شخص به ادای اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از این که طرف معین باشد یا غیر معین.
۶- اخذ به السوم: یک نفر مالی را میگیرد که معاینه کند که اگر خوب باشد بخرد و اگر بد باشد نخرد.
۷- ایلاء: سوگند است که زوج یاد کند که همیشه یا بیش از ۴ ماہ با زوجه دائم خود مقاربت نکند.
۸- استفسار: تفسیر و توضیح خواستن.
۹- معافیت : عفو از حق به معنی چشم پوشی از حق خود به نفع طرف است.
۱۰- معاوضه: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی میدهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند.
۱۱- معوض: در عقد معوض مالی که از طرف ایجاب کنندہ دادہ میشود معوض نام دارد.
۱۲- سازش: تراضی(توافق) طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاہ و با دخالت دادرس.
۱۳- سبب: خویشاوندی است بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود می آید.
۱۴- سفیه: کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
۱۵- سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند.
۱۶- سکنی: حق انتفاع هرگاہ به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد، آن را سکنی نامند.
۱۷- سلطه: عبارت است از اختیار قانونی شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.
۱۸- شخص حقوقی: عبارت است از گروهی از افراد انسان با منفعتی از منافع عمومی.
۱۹- شخص حقیقی: به معنای شخص طبیعی است.
۲۰- شخص طبیعی: اشخاص انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف هستند.
۲۱- صداق: مهر.
۲۲- صغیر: کسی که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده باشد.
۲۳- صلح: عقدی است که در آن طرفین، توافق بر امری از امور کنند؛ بدون اینکه توافق آنها به عنوان یکی از عناوین معروف عقود باشد.
۲۴- صیغه: در عقود و ایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.
۲۵- ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.
۲۶- ضمان: به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است، به عهدہ بگیرد.
۲۷- طلب: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.
۲۸- عرف: چیزی که در ذهن شناخته شدہ و مأنوس و مقبول خردمندان است.
۲۹- عطف قانون به ماسبق: یعنی حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن.
۳۰- عقد: تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.
۳۱- علت: امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود.
۳۲- عوض: در معاملات معوض هر یک از دو موضوع مورد معامله را گویند.
۳۳- عین: اشیاء مادی مستقل.
۳۴- غش: از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.
۳۵- غصب: تصرف در مال غیر به نحو عدوان.
۳۶- غیرمنقول: مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن.
۳۷- قرض: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد کند.
۳۸- شاهد: کسی که شهادت بر امری میدهد.
۳۹- شبه عقد: عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع نکرده و بدون اینکه عقدی منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر کند.
۴۰- شخص: کسی که موضع حق قرار گیردمانند انسان و شرکت تجاری
۴۱- شرط: امری است محتمل‌الوقوع در آیندہ که طرفین عقد یا ایقاع کنندہ، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل‌الوقوع کنند.
۴۲- قسم: گواہ گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.
۴۳- قصد: مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل : اقرار، بیع و غیرہ.
۴۴- قولنامه: نوشته ای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی درمورد معینی که ضمانت اجرای تخلف از آن، مشخص است.
۴۵- قیم: نمایندہ قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین میشود.
۴۶- گرو : مترادف رهن است. گرو دهندہ، راهن و گرو گیر، مرتهن است و گرو گان عین مرهونه را گویند.
۴۷- مؤجل: تعهدی که انجام دادن آن، مشروط به رسیدن اجل معین باشد.
۴۸- مأجور: به معنای عین‌مستأجرہ استعمال شدہ است.
۴۹- ماترک: مالی که با فوت مالک آن و به حکم قانون به وارث تعلق گیرد.
۵۰- مال: صاحب ملک، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضی و صاحب سرمایه در عقد مضاربه
۵۱- مالکیت: حق ا ستعمال، بهرہ برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کردہ باشد.
۵۲- مایملک: قسمت مثبت از دارائی شخص را گویند.
۵۳- متصالح: قبول کنندہ را در عقد صلح گویند.
۵۴- مثمن: معوض را در عقد بیع گویند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.